باورم کن
من هنوز مترسک باغ جنونم
عمریه مسافری و من هنوز غرق سکونم
خیلی سخته که بدونم نمی خوام اینجا بمونم
داغ میوه های نارس آتیش انداخته به جونم
دست تقدیر تو رو برده
سرنوشتمو می دونم
تومی دونی جون باغ و باغبون بسته به جونم
اون کلاغی که می گفتی اومده چشمامو برده
دگمه های پیرهنتو به تن جاده سپرده
دیگه این در گله ها مرهم تنهایی من نیست
....
اینقدر تنها؟ حتی تنهایی هم به من می خندد...از من وحشتش می گیرد!
هیچ گاه چشمانت را برای کسی که معنی نگاهت را نمی فهمد گریان مکن قلبت را خالی نگه دار اگر هم یه روزی خواستی کسی را در قلبت جای دهی سعی کن که فقط یک نفر باشد به او بگو که تو را بیش تر از خودم وکمتر از خدا دوست دارم زیرا که به خدا اعتقاد دارم وبه تو نیاز دارم
--------
درود...
امیدوارم که حالت خوب باشه
بعد از مدت ها انتظار !
حضرت عشق به روز شد...
منتظر حضور گرمت هستم عزیز
قربانت
فعلا....
--------- یا حق ! --------