مترسک

 

باورم کن

من هنوز مترسک باغ جنونم

عمریه مسافری و من هنوز غرق سکونم

خیلی سخته که بدونم نمی خوام اینجا بمونم

داغ میوه های نارس آتیش انداخته به جونم

دست تقدیر تو رو برده

سرنوشتمو می دونم

تومی دونی جون باغ و باغبون بسته به جونم

اون کلاغی که می گفتی اومده چشمامو برده

دگمه های پیرهنتو به تن جاده سپرده

دیگه این در گله ها مرهم تنهایی من نیست

....

اینقدر تنها؟ حتی تنهایی هم به من می خندد...از من وحشتش می گیرد!

نظرات 1 + ارسال نظر
حضرت عشق چهارشنبه 28 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 07:00 ب.ظ http://hazrat-eshgh.blogsky.com

هیچ گاه چشمانت را برای کسی که معنی نگاهت را نمی فهمد گریان مکن قلبت را خالی نگه دار اگر هم یه روزی خواستی کسی را در قلبت جای دهی سعی کن که فقط یک نفر باشد به او بگو که تو را بیش تر از خودم وکمتر از خدا دوست دارم زیرا که به خدا اعتقاد دارم وبه تو نیاز دارم
--------
درود...
امیدوارم که حالت خوب باشه
بعد از مدت ها انتظار !
حضرت عشق به روز شد...
منتظر حضور گرمت هستم عزیز
قربانت
فعلا....
--------- یا حق ! --------

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد